سه سال پيش بود كه خانواده مردي ميانسال خبر دادند او گم شده و خبري از او نيست.
اين اولين برگ گزارش پروندهاي بود كه بعد از تحقيقات بيشتر ابعاد هولناك آن رو شد و با بازداشت متهمان و صدور كيفرخواست براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفري رفت تا متهمان در مورد كاري كه كرده بودند، توضيح دهند.
نماينده دادستان تهران كه براي اين پرونده در دادگاه حاضر شده بود، ميگويد: بعد از شكايت اولياي دم و تحقيق از آنها مشخص شد كه محمد ـ مرد ميانسال ـ با چند تن از دوستانش بيرون رفته است و احتمالا آنها از سرنوشت محمد خبر دارند.
بررسيها نشان داد كه متهمان بعد از اينكه با مقتول بيرون رفتهاند، ناپديد شدند. بعد از چند روز تحقيق در نهايت دو متهم اصلي اين پرونده يعني عباس و سهيل بازداشت شدند.
با بازداشت اين دو مرد، راز قتل محمد فاش و مشخص شد كه عباس و سهيل روز گم شدن محمد، او را به يك گاوداري برده و در آنجا به قتل رساندهاند.
اين دو مرد اعتراف كردند كه چون محمد سالها قبل با دختري به نام رعنا ـ كه همسر سهيل و خواهر عباس است ـ رابطه داشته و به گفته آنها به اين زن تجاوز كرده است، او را به قتل رساندهاند اما اين ادعا هرگز ثابت نشد.
سيدرضايي، نماينده دادستان تهران كه براي دفاع از كيفرخواست به دادگاه رفته بود، ميگويد: متهمان ادعا كرده بودند كه محمد به رعنا كه همسر سهيل و خواهر عباس است، تجاوز كرده و همين موضوع را انگيزهاي براي قتل عنوان كردهاند، اما نتوانستند آن را ثابت كنند و رعنا هم در بازجوييها گفته كه چنين موضوعي را مطرح نكرده است.
متهمان بعد از اينكه نتوانستند اين ادعا را ثابت كنند، مدعي شدند كه شنيده بودند محمد به كودكي تجاوز كرده است، اما اين ادعا را هم نتوانستند ثابت كنند.
نماينده دادستان تهران ميگويد: ماجرا از اين قرار است كه متهمان به بهانه مهماني، محمد را سوار ماشين ميكنند. در ابتدا سهيل و عباس اين نقشه را طراحي ميكنند و به دنبال محمد ميروند بعد در راه دو نفر ديگر را هم سوار ميكنند. آنها در اين مدت رفتاري مشكوك از خود نشان نميدهند تا مبادا محمد شك كند. در نهايت او را به يك گاوداري در نزديكي شهر كرج ميبرند. در آنجا سهيل و عباس به محمد حمله كرده و او را به قتل ميرسانند. آنها با شئي نرم و قابلانعطاف، محمد را دو نفري خفه كردهاند، بعد با كمك دو همدست ديگرشان جسد را به بيابان منتقل كرده و در آنجا با بنزين آتش زدهاند.
او در مورد اينكه چرا متهمان دست به چنين كاري زدهاند، ميگويد: متهماني اينچنيني تصور ميكنند حق دارند براي افراد تصميم بگيرند، حكم صادر كنند و خودشان هم اجرا كنند. آنها وقتي بازداشت شدند ادعاهاي مختلفي مطرح كردند، اما وقتي متوجه شدند هيچ كدام از اين ادعاها نميتواند كمكشان كند سهيل ـ كه طراح اصلي اين قتل بوده است ـ همه چيز را منكر شد. به هر حال با توجه به درخواست اولياي دم، من به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني كردهام.
اوليايدم درخواست قصاص كردهاند و روي خواستهشان مصر هستند، اما اگر به هر دليلي اعلام رضايت كنند ما براي متهمان به لحاظ جنبه عمومي جرم درخواست مجازات خواهيم كرد. البته جرم آنها فقط قتل نيست و جنايت بر ميت از طريق آتش زدن هم يكي ديگر از جرايم آنهاست كه دادگاه بايد در مورد آن تصميم بگيرد.
طراح اصلي نقشه قتل من نبودم
عباس ميگويد دشمني با محمد نداشته است و آنچه باعث شده او در قتل محمد شريك شود، حرفهاي شوهرخواهرش بوده است.
تو و محمد همديگر را ميشناختيد؟
بله، ما همديگر را ميشناختيم، همشهري بوديم و با هم رابطه خوبي هم داشتيم، اما وقتي سهيل در مورد او حرفهايي زد كه متوجه شدم حيثيت مرا زير سوال برده است، تصميم گرفتم او را بكشم.
سهيل چه گفت كه تو تحت تاثير قرار گرفتي؟
او به من گفت كه خواهرم قبل از ازدواج مورد آزار جنسي محمد قرار گرفته است و سهيل بعد از ازدواج با خواهرم اين موضوع را متوجه شده بود. من خيلي ناراحت شدم اما نميدانستم بايد چه كنم. سهيل، مرا تحريك كرد. خيلي ناراحت شدم، البته فكر كشتن او را نداشتم.
چه كسي نقشه قتل را كشيد؟
سهيل خيلي اصرار داشت كه محمد را بكشيم. او ميگفت كه آبروي خواهرت را برده است و اگر او را نكشيم، ناموسمان به باد رفته است. آنقدر سهيل در مورد قتل محمد صحبت كرد كه من ديگر نتوانستم تحمل كنم و قبول كردم كه او را بكشيم. بعد از اينكه موافقت كردم، سهيل گفت به بهانه مهماني، محمد را سوار ماشين ميكنيم و بعد 2 تا از دوستان را هم سوار ميكنيم كه شك نكند.
محل قتل را چطور جور كرديد؟
سهيل از قبل فكر همه چيز را كرده بود. او گاودارياي كه در آن قتل را انجام داديم، از قبل ديده بود و با يكي از كارگرانش آشنايي داشت.
چه كسي محمد را كشت؟
من و سهيل اين كار را كرديم. وقتي وارد گاوداري شديم محمد فهميد كه مسالهاي در ميان است او ترسيده بود. بعد من و سهيل به سمتش حمله كرديم و او را به قتل رسانديم.
دو نفر ديگر بجز شما بودند. آنها چه كردند؟
آنها هيچ كاري نكردند، ايستاده بودند تا محمد ما را نزند و اگر لازم شد دخالت كنند. بعد ما با هم به سمتش حمله كرديم، او را زديم و بعد هم با پارچهاي خفهاش كرديم.
چرا جسد را آتش زديد؟
ميخواستيم شناسايي نشود. ما نميتوانستيم جسد را در گاوداري رها كنيم. اگر اين كار را ميكرديم، همه چيز مشخص ميشد به همين خاطر هم كمي بنزين از ماشين كشيديم، جسد را به بيرون منتقل كرديم و مقتول را با آن سوزانديم.
سهيل در دادگاه همه چيز را منكر شد، اما تو به قتل اعتراف كردي. چرا او اين كار را كرد؟
نميدانم چرا سهيل اين كار را كرد. او طراح اصلي اين نقشه بود و مرا تحريك به انجام اين كار كرد، اما حالا خودش از ترس جانش موضوع را انكار ميكند، در حالي كه از ابتدا همه چيز را براي ماموران توضيح داد و ما هر دو در صحنه بازسازي قتل بوديم. من كاري كردم و پايش هم ميايستم حتي اگر مجازاتش اعدام باشد.آدم وقتي انكار ميكند يعني اينكه دروغ گفته و به كاري كه كرده اعتقاد نداشته است، اما من براساس حرفهايي كه سهيل زد، به اين اعتقاد رسيدم كه بايد محمد كشته شود.
هنوز هم فكر ميكني كارت درست بوده است؟
نه، از كارم پشيمان هستم. نبايد بدون اينكه خودم بدانم چه اتفاقي افتاده است دست به قتل ميزدم و نبايد به حرفهاي سهيل اعتماد ميكردم. حالا فكر ميكنم مساله تجاوز به خواهرم يك بهانه بوده و سهيل ميخواست انتقامگيري كند و از من استفاده كرد.
سهيل، تو و متهمان ديگر را به اعتياد متهم كرده و ميگويد چون شما شيشه كشيدهايد، نميدانيد چه ميگوييد.
البته من شيشه كشيدهام و اين موضوع را قبول دارم، اما قتلي كه ما مرتكب شديم ربطي به شيشه نداشت. سهيل خودش هم شيشه كشيد تا بتواند قتل انجام دهد. من اين حرفها را قبول ندارم. او ميخواهد ما را متهم به دروغگويي كند تا خودش را نجات دهد، اما اين كار درست نيست. او شريك قتل بوده و بايد مجازات شود.
دروغ گفتم
سهيل ميگويد ماجراي تجاوز به همسرش دروغ است و هر آنچه قبلا گفته هم دروغ است. او ميگويد: من اين اتهام را قبول ندارم. من محمد را نكشتم، اين دروغ است، من مجبور بودم دروغ بگويم چون در اداره آگاهي تحت فشار بودم.
او ميگويد: البته من در محل بودم، قرار بود به مهماني برويم، اما نميدانم چه شد كه عباس به محمد حمله كرد و او را كشت. وقتي بازداشتمان كردند، من هم مجبور شدم اعتراف كنم كه در قتل نقش داشتم.
سهيل در مورد اينكه چرا در اعترافات آخرش گفته محمد به كس ديگري بجز همسرش تجاوز كرده است، ميگويد: همه اين حرفها را دروغ گفتم و هيچكدام را قبول ندارم. من نميدانستم بايد چه بگويم چون در قتل هيچ نقشي نداشتم بههمين خاطر هم دروغ گفتم.
متهم در مورد اعترافات عباس ميگويد: عباس گفته است كه من به او گفتهام بعد از ازدواج متوجه شدم خواهرش مورد آزار جنسي قرار گرفته، اما اصلا اين حرف درست نيست و من هرگز چنين حرفي نزدم.
البته بايد بگويم كه اين موضوع را عباس به من گفت و من هم حرفش را باور نكردم. بعد از اينكه عباس، محمد را كشت ديگر نميتوانستيم كاري بكنيم. بايد جسد را از بين ميبرديم. البته بازهم من دخالتي نكردم و عباس بود كه جسد را آتش زد. من گرفتار اشتباه عباس شدم و اين موضوع اصلا به من ربطي ندارد.
سهيل ادامه ميدهد: من و همسرم باهم به خوبي و خوشي زندگي ميكرديم كه اين موضوع پيش آمد. من اصلا دوست نداشتم كاري بكنم كه زندگيام نابود شود، من زنم را دوست داشتم و فكر نميكردم چنين مسالهاي پيش بيايد.
من فكر ميكنم چون عباس معتاد به شيشه است، دچار توهم شده و محمد را كشته است. هر آنچه ميگويد، ساخته ذهنش است.
نظرات شما عزیزان: